بلاخره چهل بابابزرگم تموم شد و رفتم سلمونی ریشمو سه تیغه کردم هرچند همه میگن ربطی نداره آدم بخواد تا چهل ریش بزاره ولی من فقط بخاطر احترام به پدر بزرگم ریش گذاشتم.هرچند زمانی که بنده خدا زنده بود هیچ موقع آبم باهاش تو یه جوب نمیرفت و یجورایی من نوه ی منفورش بودم ولی خوب احترام بهش برام تو این چهل روز مهم بود.
خدا بیامرزتش من که کینه ای ازش به دل نگرفته بودم ولی همون حرفایی که بهم میزدو کلی اعصابمو به هم میریخت هنوز یادمه.الان که دیگه دستش از این دنیا کوتاهه ایشالا تو اون دنیا راحت باشه
خدا بیامرزتشون
چقدر خوبه که ادما با خاطره ی خوب برن.