جدأ تو این سالی که گذشت چی به سرم اومد ؟
الان که به این یه سال فکر میکنم میبینم چقدر همه چیز تغییر کرده. خودم چقدر عوض شدم ! نمیدونم اون آدم پارسالی رو دوست دارم یا اینی که الان هستم...
چه تجربه هایی داشتم !
توی یکی از پستام این حرفم رو دیدم : (( تو توی بازی پوکر یاد میگیری دو طرف سکه رو نگاه کنی ولی اینکه کدوم طرف رو انتخاب کنی به خودت بستگی داره )) وقتی این حرف رو خوندم دیدم خودم بهش بعضی مواقع عمل نکردم و چشم بسته فقط قبول کردم و البته ضربه اش رو هم خوردم
از اینکه آدما تغییر میکنن نباید شکایتی داشت چون خواسته هاشون عوض میشه ! درجا زدن و غصه خوردن هیچ فایده ای نداره راه افتادن و توی جریان قرار گرفتن مهمه ...
تو این دوازده ماه ! شکستم . خورد شدم .همه جور حرفی از همه کس شنیدم اما صدام در نیومد و گله نکردم . چون برام تجربه شده بود که به کسی نمیشه اعتماد کرد...
90 سال بهتری خواهد بود برایمان ... احتمالا البته !
شانس مثل توپ فوتباله وقتی به طرفت اومد با پا دورش میکنی وقتی دور شد دنبالش میدوی
این هم بگذرد و جزء خاطرات بد حساب میشه