شهر از یاد رفته

صدای بی پناه ...

شهر از یاد رفته

صدای بی پناه ...

چیکار کردم خودم نمیدونم ؟

نمیدونم والا ! شاید به کسی بدی ای کردیم که وضعیت مون اینطوری شده ؟

شاید مال مردم رو خوردیم ؟

شاید دل کسی رو با حرفامون شکستیم ؟

شاید خیانتی به کسی کردیم ؟

خدایا ! شرافتی یادم نمیاد ولی اگه کسی هست  تو کاری کن حلالمون کنن...

نظرات 5 + ارسال نظر
همون کسی که دلشو شکستی دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:08 ق.ظ

دلمو شکستی منم واگذارت کردم به خدا اون جوابتو میده بدون شک

شما ؟
اگه واقعا دلت رو شکستم همین جا ازت معذرت خواهی میکنم !
مارو حلال کن...
اما حداقل اسمت رو بهم بگو ؟

غزل دوشنبه 15 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:29 ب.ظ

ئشدشئ ذشظه ئخلاثاش ذث ه بثنق ئ هنخدشئ:)

هاه ؟

همون کسی که دلشو شکستی چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ

دلی که شکست شکست با معذرت خواهی درست نمیشه تکرارش نکن

نمیدونم تو کی هستی !
ولی حداقل اش اینه که جرات معذرت خواهی کردن داشتم با این وجود که نمی دونستم کی هستی و چه اتفاقی بین ما افتاده و آیا من مقصر ام یا تو ؟
وجود داشته باش خودت رو معرفی کن

ناشناس ترین چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:18 ب.ظ

آدمی که به خودش احترام نذاره ...
آدمی که به فکر خودش نباشه ..
حقشه هرچی سرش بیاد .

تو دیگه کی هستی ؟‌ :(

فرزانه دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:49 ب.ظ http://respina88.blogfa.com

وبت رو خوندم و لذت بردم.با حال و هوای امروزم جور بود ...
موفق باشی
راستی خدا بعضی وقت ها همه چیزو به بنده هاش واگذار میکنه.میبینی چه سادست.به ماها اطمینان میکنه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد